قصّههاي پرداخت نشده
تو يه موقعيت سادهگير كردهبودم. سادهبود چون ميدونستم چيكار ميخوام بكنم. به م می گفت می خواد خودش و بکشه. فقط در یه صورت این کارو نمی کنه. اون م این که قصه مو بشنفه و ازش خوشش بیاد.
تو يه موقعيت سادهگير كردهبودم. سادهبود چون ميدونستم چيكار ميخوام بكنم. به م می گفت می خواد خودش و بکشه. فقط در یه صورت این کارو نمی کنه. اون م این که قصه مو بشنفه و ازش خوشش بیاد.
تو يه موقعيت سادهگير كردهبودم. سادهبود چون ميدونستم چيكار ميخوام بكنم. به م می گفت می خواد خودش و بکشه. فقط در یه صورت این کارو نمی کنه. اون م این که قصه مو بشنفه و ازش خوشش بیاد.